۱۳۸۳ دی ۲۰, یکشنبه

...

ستاره می گوید:
دلم نمی خواهد،
غریبه ای باشم
میان آبی ها
ستاره می گوید:
دلم نمی خواهد،
صدا کنم اما،
هجای آوازم به شب در آمیزد،
کنار تنهایی و بی خطایی ها
ستاره می گوید:
تنم در این آبی،
دگر نمی گنجد،
کجاست آلاله
که لحظه ای امشب،
ردای سرخش را به عاریت گیرم
رها کنم خود را
از این سحابی ها
ستاره می گوید:
دلم از این بالا
گرفته،
می خواهم بیایم پایین
کزین کبودینه،
ملول دلگیرم
خوشا سرودن ها و آفتابی ها
«شفیعی کدکنی»

هیچ نظری موجود نیست: