۱۳۸۳ بهمن ۱۱, یکشنبه

تصمیم گیری(1)

“ريچارد باخ” در كتاب “يگانه”، از مسير يگانه‌ي زندگي آدمي در ميان همه‌ي مسيرهاي محتمل حرف مي‌زند. مي‌گويد در هر نقطه‌اي كه مي‌ايستيم و تصميم‌گيري مي‌كنيم، در واقع داريم اين مسير را شكل مي‌دهيم، و البته هر انتخاب بالقوه‌ي ديگري، گامي است بالقوه از يك مسير بالقوه.
فكر مي‌كنم، اينكه فرد در هر نقطه چه انتخاب‌هاي ممكني داشته‌باشد، بستگي دارد به انتخاب‌هاي قبلي او كه به آن نقطه‌اش فرستاده‌اند، و اينكه چه تصميمي را اتخاذ كند، بيش از هر چيز بستگي دارد به تجارب او از خدا، جهان و البته خويشتن.
در طول زندگي آدمي، موقعيتهايي هست براي تجربه اندوختن؛ تجاربي كه يا از آزمون و خطا ناشي شده‌اند يا محصول يك اتفاق هستند، اتفاقي كه مي‌توانست واقع نشود؛ و تجاربي كه ارمغان زندگي خود فرد هستند يا تجاربي كه از ديگران آموخته‌است. در به‌كارگيري تجارب، دو نوع تجربه هست كه انسان را از واقع‌بيني دور مي‌كنند:
- تجارب خيلي خوب
- تجارب خيلي بد
و واضح است كه چرا! كه اولي منشأ اميد سراب‌آلود است و دومي چشمه‌ي زاينده‌ي هراس‌هاي بيهوده.
و باز هم واضح است و جالب هم همين است كه هميشه هم واقعيت رخ نمي‌دهد! البته واقعيت همان چيزي است كه رخ مي‌دهد؛ مي‌خواهم بگويم واقعيت به همان شكلي كه ما انتظار داريم، در محتمل‌ترين شكل خود، رخ نمي‌دهد؛ گاه نامنتظره رخ مي‌دهد، و نامنتظر بودن هر واقعيت به اندازه نامحتمل بودن آن است.
به نظر مي‌آيد كه زندگي آدمي تركيبي است از ضرورت و اتفاق و البته يك سري جريان‌هاي خنثي؛ ضرورت به معناي آنچه كه بي‌بروبرگرد بايد در زندگي واقع شود؛ بخاطر جريانات آشكار علت و معلولي يا جريانات پنهان از نظر چيزي به نام تقدير، اتفاق به معناي آنچه كه بدون دخالت كسي كه در معرض آن قرار مي‌گيرد، مي‌تواند واقع نشود يا به شكلي ديگر يا در زماني ديگر واقع شود؛ و جريان‌هاي خنثي، جريان‌هايي از نوع اينكه در اين لحظه من اينجا نشسته‌ام و مي‌نويسم، در صورتي‌ كه مي‌توانستم در حال مطالعه باشم يا نوشيدن چايي. جريان‌هايي كه بر اساس اراده فردی که در معرض آن جریان قرار می گیرد، مي‌توانند اتفاق نيفتند يا به شكل ديگري يا در زمان ديگري واقع شوند.
رويكرد ما نسبت به اين جريانات که در واقع به این آسانی تفکیک پذیر نیستند، در تصمیم گیری های ما بشدت تأثیرگذار است.

پي‌نوشت:
(1)
چو قسمت ازلي بي‌حضور ما كردند
گر اندكي نه به وفق رضاست، خرده مگير

(2)
قومي به جد و جهد نهادند وصل دوست
قوم دگر حواله به تقدير مي‌كنند

هیچ نظری موجود نیست: