۱۳۸۳ دی ۱۴, دوشنبه

توكلت علي الله

امروز اين جمله را در كتاب «آدم و حوا» ديدم:
« آدم گفت: چيزي كه ما را بس زبون و نكبت‌بار مي‌كند، خلأ آينده است، نه رنج حقيقي زندگي كه در پيش رو داريم. كاش خداي به جاي علم اسماء، علم آينده‌نگري بر من ارزاني مي‌داشت.»

احساس كردم مي‌فهمم حرف جدم را!
به نظر مي‌آيد مدت‌هاست كه شبيه يك ماشين تورينگ غيرقطعي هستم كه سعي به حل مسائل تصميم‌ناپذير دارم؛ تصور كن كه همه‌ي آن مسائل هم با هم معادل باشند!!!
البته بديهي است كه حداقل تفاوت من با آن ماشين تورينگ آن است كه آن ماشين مي‌تواند بيشتر از عمر كهكشان‌ها فعاليت كند و اگر به جواب نرسيد، همچنان به فعاليت خود ادامه دهد! و مهمتر از آن نااميد نشود! ولي من حتي اگر هيچگاه نااميد نشوم، فقط به اندازه عمر خودم فرصت دارم! و دانم كه زندگي كوتاه است... من، يك شبه تورينگ‌ماشين، براي انجام مقدار غير قابل پيش‌بيني محاسبه، حتي اگر حافظه بي‌نهايت داشته باشم، زمانم محدود است...

مي‌گويم: «توكلت علي الله».
تكرار مي‌كنم.

هیچ نظری موجود نیست: