عرض شود که این روزها هم مثل همیشه اتفاقاتی در دانشگاه می افتد که پیش از هر چیز ستون استاد عزیز ما نقطه سرخط را به ذهن می آورد!
مثلاً:
یک کلاس را با میزی بیضی شکل در نظر بگیرید با دو تا خانم دانشجو و ده تا آقای دانشجو. استاد را در سر بیضی تصور کنید. نیز تصور کنید که خانمها در طرفی ازبیضی نشسته اند که چپ، راست و روبرویشان را آقایان دانشجو پر کرده اند. حال در نظر بگیرید که استاد در حال درس دادن است، ولی ناگهان حرفش را قطع می کند و از خانمها می خواهد که جایشان را با آقایانی که روبروی استاد در سر دیگر بیضی نشسته اند، عوض کنند. تصور کنید که استاد بگوید، به خاطر خودتان گفتم و درسش را از سر بگیرد.
تلاشی نکنید که این رفتار را تفسیر کنید!
مثلاً:
یک کلاس را با میزی بیضی شکل در نظر بگیرید با دو تا خانم دانشجو و ده تا آقای دانشجو. استاد را در سر بیضی تصور کنید. نیز تصور کنید که خانمها در طرفی ازبیضی نشسته اند که چپ، راست و روبرویشان را آقایان دانشجو پر کرده اند. حال در نظر بگیرید که استاد در حال درس دادن است، ولی ناگهان حرفش را قطع می کند و از خانمها می خواهد که جایشان را با آقایانی که روبروی استاد در سر دیگر بیضی نشسته اند، عوض کنند. تصور کنید که استاد بگوید، به خاطر خودتان گفتم و درسش را از سر بگیرد.
تلاشی نکنید که این رفتار را تفسیر کنید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر