۱۳۸۳ اسفند ۷, جمعه

آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟!

نمی دانم چرا وقتی صورت مسأله پاک شد، اینهمه حلال مشکلات از راه می رسد!
...
شما که همین دور و بر بودید...
به هر حال خوش آمدید...
فقط کمی بیشتر از یه نموره دیر آمدید!

پی نوشت:
(1) آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟!
(2) همیشه، دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن نیست! (ای حلال مشکلات من! اگر دیر برسی، خیلی دلم می سوزه!)
(3) رسیدن یا نرسیدن؟ مسأله این است!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر شما
به آسانی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد
ولی به سختی میشه در قلب او جایی پيدا کرد.
به راحتی میشه در مورد اشتباهات ديگران قضاوت کرد
ولی به سختی ميشه اشتباهات خود را پيدا کرد.
به راحتی ميشه بدون فکر کردن حرف زد
ولی به سختی ميشه زبان را کنترل کرد.
به راحتی ميشه کسی را که دوستش داريم از خود برنجانيم
ولی به سختی ميشه اين رنجش را جبران کنيم.
به راحتی ميشه کسی را بخشيد
ولی به سختی ميشه از کسی تقاضای بخشش کرد.
به راحتی ميشه قانون را تصويب کرد
ولی به سختی ميشه به آنها عمل کرد.
به راحتی ميشه به روياها فکر کرد
ولی به سختی ميشه برای بدست آوردن يک رويا جنگيد.
به راحتی ميشه هر روز از زندگی لذت برد
ولی به سختی ميشه به زندگی ارزش واقعی داد.
به راحتی ميشه به کسی قول داد
ولی به سختی ميشه به آن قول عمل کرد.
به راحتی ميشه دوست داشتن را بر زبان آورد
ولی به سختی ميشه آنرا نشان داد
به راحتی ميشه اشتباه کرد
ولی به سختی ميشه از آن اشتباه درس گرفت.
به راحتی ميشه گرفت
وی به سختی ميشه بخشش کرد.
به راحتی ميشه یک دوستی را با حرف حفظ کرد
ولی به سختی ميشه به آن معنا بخشيد.
و در آخر:
به راحتی ميشه اين متن را خوند
ولی به سختی ميشه به آن عمل کرد
بدرود تا درودی دگر
www.omidiye.co.sr