۱۳۸۵ اردیبهشت ۳۰, شنبه

صداقتی که مرا کشت!

دیروز بعد از ظهر، تلویزیون برنامه ای پخش کرد که مصاحبه ای بود با یک پزشک حاذق قدیمی. برنامه طبق روال عادی برنامه های اینچنینی پیش رفت و آقای دکتر از زندگی حرفه ای و علمی گذشته و حال خود گفت، و کمی هم از زندگی خانوادگی اش. نظرش را در مورد وضعیت کشور و دنیا و آخرت ابراز کرد، و نهایتاً وقت گفتن جمله پرمغز "پشت هر مرد بزرگ، زنی بزرگ ایستاده است"، شد. در این زمان آقای دکتر از همسر بزرگوار خود تشکر کردند، و گفتند اگر ایشان نبودند، موفقیتش بسیار دشوارتر می شد، چرا که خانم به لحاظ غذا و فضای آرام خانه، شرایط مناسبی را برای درس خواندن و فعالیتهای علمی من فراهم می نمودند، و رفتارشان به گونه ای بود که برای من ایجاد مزاحمت نمی کردند.

هیچ نظری موجود نیست: