۱۳۸۴ شهریور ۱۴, دوشنبه

بی وفا

داستانی خواندم که مرا ترغیب کرد به دیدن فیلم "بی وفا"(Unfaithful)، که نزدیک دوسال بود در اتاق مجاور بود و من ندیده بودمش.
در "بی وفا" زنی دیده می شود که شوهر دارد و یک پسر نه ساله که بزودی ده ساله می شود، از زندگیش راضی است و همسر و فرزندش را دوست دارد. یک اتفاق، یک مرد جوان را وارد زندگیش می کند، و با ورود اوست که داستان (شاید تکراری) وسوسه، تردید، گناه، پشیمانی رخ می دهد.
محور اصلی فیلم، حول جمله ای شکل می گیرد که مرد جوان در اولین دیدار از یک کتاب- کتابی که به زن هدیه می شود- برای زن می خواند:
"Be happy for this moment, for this moment is your life."
و جریان به سمتی هدایت می شود که به مخاطب بگوید همیشه چنین نیست. گاه گاهی انتخاب لحظه ای آدمی بر بسیاری لحظاتی که خواهند آمد، تأثیرگذار خواهد بود و در این فیلم، همچنان که به انتها نزدیک می شویم، این را می توان دبد. زن که بسیاری لحظه ها را دریافته بود، نگاهی به پشت سر و نگاهی به پیش رو می اندازد و از کردار خود پشیمان می شود، بدون اینکه بداند همسرش همه چیز را می داند؛ و همسرش که با غروری شکسته از ماجرا مطلع شده و به قصد گفتگو به دیدن مرد جوان رفته است، یک لحظه، فقط یک لحظه، از کنترل خشم خود ناتوان می ماند و مرتکب قتل می شود، مرتکب عملی که باید به خاطر آن پاسخگو باشد.
او که واقعاً به زندگی کردن در لحظه معتقد بود- مرد جوان- در لحظه زندگی کرد و در لحظه مرد؛ بدون اینکه چیزی از او باقی بماند...
وقتی فیلم را دیدم، به "خیانت" فکر کردم. خیانت یکی از واقعیتهای تلخ جوامع بشری است. گمان کنم، هر کسی، حداقل هنگام مطالعه صفحه حوادث روزنامه ای، با آن مواجه شده باشد و لحظه ای به آن فکر کرده باشد.
به طور عام، خیانت یا عهدشکنی، رفتاری است از جنس دروغ، دروغی که در همه مذاهب و فرهنگ ها رفتاری مذموم شمرده شده است؛ و به گمان من مصادیق آن تا حدی به فرهنگ و عرف جامعه ای که خیانت در آن رخ می دهد بستگی دارد؛ یعنی ممکن است رفتاری در یک فرهنگ خیانت محسوب شود و در فرهنگ دیگر نه.
معمولاً در هر خیانت، دو و گاه سه نقش اصلی وجود دارد: خائن، کسی که مورد خیانت قرار گرفته است، و گاه همدست خائن. کدام یک گناهکار اند؟
خائن عهدشکن؟ شاید... شاید او بیماردل آدمی باشد معتاد به خیانت، یا هوسران آدمی باشد خودخواه، و برای رسیدن به خواسته هایش حاضر به هر کاری باشد. شاید دچار توهم روشنفکری باشد و عمل خود را خیانت نداند. شاید ابله بشری باشد فریب خورده... و شاید بی دلیل چنین نکرده باشد. شاید یک خوسته طبیعی را دنبال می کرده است، یک نیاز را، و نه لزوماً یک هوس را. شاید عهدی شکسته شده باشد، که از اول نمی بایست بسته می شد. شاید...
کسی که مورد خیانت قرار گرفته است؟ شاید... شاید او کم خرد آدمی باشد که همیشه مورد خیانت قرار می گیرد. شاید ظالم آدمی باشد که کس را یارای حفظ عهد با او نیست یا مغرور آدمی که برای حفظ عهدهایش با دیگران هیچ تلاشی نمی کند.
همدست شخص خائن؟ شاید... شاید او فرصت طلب آدمی باشد، که در کمین فرصتی است که از ضعف دیگران به نفع خود استفاده کند... و شاید ساده لوح آدمی باشد که شیطان صفت آدمی او را شریک خیانت خود کرده است.
شاید هیچکس گناهکار نباشد! چندی پیش در کتابی، مطلبی خواندم با این مضمون که درون هر انسانی، فرشته ای است و شیطانی؛ شرایطی که فرد در آن قرار می گیرد، در قدرت گرفتن فرشته یا شیطان نقشی تعیین کننده دارد. اگر آن اتفاق می افتاد، اگر آن اتفاق نمی افتاد...

۱ نظر:

صنعت وهنرتجسم گفت...

سایت خیلی خوبی دارین .تشکر