۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

...

شکوفه های ماگنولیا به ريزش خود ادامه مي دهند
...
دو سال گذشته است
از ‍پایان ترس نبودنت
از شروع فراموشی بودنت

دیگر از نبودنت نمی ترسم
دیگر از نبودن هیچ کس نمی ترسم
پرواز در خاطر من است


۱ نظر:

حسین گفت...

سلام
حسین هستم
راستش درست نمی دونم کی هستی
کجا زندگی می کنی
یه روز اومدم خون هو روی دسکتام یه مطلب دیدم با نام "نامه سرگشاده به طبیعت"
به نوع احساساتت می اومد زن باشی و یا بین زنها خو گرفتیو بزرگ شدی
که اسمت رو گوشه صفحه وبلاگ دیدم
طرحهایی که می دی(مرگ پایان کبوتر نیست، نمی دونم از خودته یا نه
اما زیباست
تو هم مثل من با کلمات خوب بازی میکنی
ولی حرفه ای تری
شاید هم از آدم های حرفه ای کپی می کنی...
شوخی کردم

موفق باشی