۱۳۸۵ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

نشت نشا

به سفارش يكي از دوستان، كتابي خواندم از رضااميرخاني به نام نشت نشا. اميرخاني در اين كتاب به پديده‌اي مي‌پردازد كه فرار مغزها نام گرفته است. نثر كتاب همانند ديگر نوشته‌هاي رضا اميرخاني ساده و گيراست. اميرخاني با نگاهي انتقادي به سيستم آموزشي ايران،مي‌نگرد و پديده فرار مغزها را معلول طبيعي وضعيت اين سيستم مي‌داند. او مشكلات اين سيستم را در ايران درمقايسه با كشور موفقي چون آمريكا باز مي‌كند. سپس مفهوم بومي‌سازي علم و دانش را مطرح مي‌كند و آن را يگانه رمز موفقيت علمي و اقتصادي مي‌داند. او مي‌خواهد كه دانشگاه و دانشگاهي از مردم جدا نباشند. او علم بومي را براي پاسخگويي به سوالات زندگي مردم مي‌خواهد.
كتاب نشت نشا، كتابي كوتاه و خواندني است كه دغدغه‌هاي ذهني بسياري از دانشجويان و فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌ها، علي الخصوص دانشگاه صنعتي شريف، را مطرح مي‌كند و گرچه در پايان كتاب عجولانه به ارائه راه حل پرداخته است، خواندن آن بر ايآنها كه مي‌روند و آنها كه مي‌مانند مفيد است.

۱۳۸۵ اسفند ۱۴, دوشنبه

فونت خط نستعليق

امروز يكي از دوستانم اين لينك را برايم فرستاده بود كه مولفه‌اي است كه با نصب آن مي‌توان روي آفيس فونت نستعليق داشت. مشاهده خط نستعليق آن هم روي مونيتور فرحبخش است.

پيري

گفته اند به پاي هم، ولي ما به دست هم پير شديم.

پي‌نوشت. اين را امروز از مجري راديو پيام شنيدم، و الا من كه هنوز جوانم و كسي را هم پير نكرده‌ام.